به گزارش راهبرد معاصر؛او در سال ۱۳۳۲ در بافت کرمان به دنیا آمد و تحصیلات خود را در تهران ادامه داد. از سن ۱۶ سالگی جذب کانون پرورش فکری شد و به اتفاق دوستانش در سال ۱۳۴۷ گروه تئاتر موسوم به گروه تئاتر نجف آباد را تأسیس کردند. اولین مربی آنها داریوش مؤدبیان بود و بعدها بهزاد فراهانی این سمت را به عهده گرفت.
فعالیت آنها تا سال ۱۳۶۰ ادامه پیدا کرد و با منحل شدن گروه به تلویزیون آمد. او در چندین تله تئاتر بازی کرد و از این طریق به سینما راه یافت و توانست در بسیاری از فیلمها و سریالهای تلویزیونی به ایفای نقش بپردازد.
سیما و سینما بیش از توجه به ساخت آثار دقیق و تأثیرگذار میکوشند دقایق فیلمبرداری روزانه، لوکیشنهای کم و تکراری را جلوی دوربین ببرند؛ از بازیگرانی استفاده کنند که بیشتر به دیالوگحفظکن معروفند تا شخصیتپرداز! چهرههایی که دلباخته فرش قرمزند و درگیر "رد کارپتهای" معروف میشوند، یا دادسرا احضارشان میکند و یا از سوی مراجع ذیربط برای مدتی بایکوت میشوند، روندی که هیچوقت در گذشته طلایی سریالهای تلویزیونی و کارهای سینمایی، متوجه چهرههای کاربلد آن دوره و زمانه نمیشد؛ چون بیشتر متوجه رسالتها و وظایفشان میشدند و ترجیح نمیدادند درباره هر مسئله و اتفاقی از خودشان واکنش نشان دهند.
مردم امروز بیش از هنر و هنرمندی، پای حاشیههای جنجالی تلگرامی یا اینستاگرامی خانم یا آقای بازیگر مینشینند؛ یا دوست دارند بدانند فلان بازیگر با چهکسی ازدواج کرده؛ چه لباسی میپوشد و یا کی در کدام فرش قرمز و مراسم اکران فیلمی حاضر میشود؛ نکاتی که بیشتر جنبه حاشیهای، سینماگرها را هم درگیر خودش کرده است و کمتر اتفاقات محتوایی در سینمای ایران میبینیم و البته برخی از این حاشیهها گریبان تلویزیونیها را هم گرفته است.
عبدالرضا اکبری هم به این تغییر رویه در سیما و سینما اشاره کرده که بیشتر از محتوا، حاشیه فضای سینماگری، هنرمندی و بازیگری در تلویزیون را گرفته است. باندبازیها، رفتارهای سفارشی جای خود، امروز عجله تولید سریال و فیلم باعث شده مخاطب خط داستانی تکراری و بازیهای ناپخته را ببیند و ذائقه مخاطب را هم ایننوع فیلمسازیها تغییر داده است.
زمانی «تولدیدیگر» در این تلویزیون ساخته میشد یا «مزد ترس» و «پهلوانان نمیمیرند»؛ سریالهایی که در بازپخشهای مجدد هم حرفهای تازه و جدیدی برای مخاطب دارند. داستان سریال داریوش فرهنگ جزو کارهای پرطرفدار دهه 70 بود که آن را مسعود رسام و بیژن بیرنگ تهیه کرده است. سریال «تولدیدیگر» زوج مرفهی را بهنمایش درمیآورد که مشکلات عدیدهای با یکدیگر دارند. زن خانه بر اثر تصادف و آتشگرفتن خودرو، ناپدید میشود و بقیه ماجرا که در آن بازیگران شاخصی همچون مرحوم جمیله شیخی ایفای نقش میکردند.
عبدالرضا اکبری فارغ از این حضور مؤثر و بهیادماندنی، تاکنون در سریالهای متعددی همچون «مزد ترس»، «پهلوانان نمیمیرند»، «اغما»، «دلنوازان»، «خونبها»، «شوق پرواز» و «معمای شاه» به ایفای نقش پرداخته و آخرین کاری که از او در تلویزیون پخش شد هم به سریال «آنام» برمیگردد. البته او در سینمای ایران هم آثار قابل اعتنایی همچون «کانیمانگا»، «روز شیطان»، «بازی با مرگ»، «اخراجیها» و «فرزند صبح» را دارد.
وقتی از عبدالرضا اکبری سؤال میکنیم کدام نقشهایش را دوست دارد به نقش مهندس نامی در سریال «تولدی دیگر» اشاره میکند که ارتباط خوبی با این کاراکتر برقرار کرده است. نقش پهلوان نصرت را هم دوست دارد که در مجموعه نمایشی «پهلوانان نمیمیرند» روی آنتن رفت و سروان محمدی در سریال «مزد ترس» را هم کار خاطرهانگیز دیگر خودش میداند.
او این روزها بیشتر متمرکز در تئاتر است و کمتر در تلویزیون و سینما حضور دارد. عبدالرضا اکبری درباره این کمکاری و فاصلهگرفتن از سینما و تلویزیون به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: کمکار شدن من و بسیاری از دوستان قدیمی دلایل مختلفی دارد؛ اما عمده آن برمیگردد به کاراکترهایی که در نظر میگیرند مثل پدرها یا پدربزرگها و حتی مادرها و مادربزرگها؛ بیشتر ما را برای این نقشها میخواهند و قاعدتاً نمیتوانیم محور سریالها باشیم. از طرفی دیگر با خیل عظیم بازیگرهای متفاوت مواجهیم که درصد پیشنهاد و دعوت را پایین میآورد.
اکبری تأکید کرد: بیشتر توجه قصهها به کاراکترهای جوان است و شاید هم باید اینطور باشد؛ اما موضوعات بسیاری هم وجود دارند که میتوان روی آنها کار کرد. شاید بیشتر بهقول سینماگرها به گیشه توجه میشود؛ گیشه یعنی نگاه تماشاگرپسند! در این راستا شاید بیشتر به جوانان توجه میشود؛ چون رنگها، تحرکها، پوششها و ماشینها در سینما تأثیرگذارترند، از طرفی بهمرور زمان خود ما هم سختگیرتر میشویم و کارهای تکراری نمیپذیریم.
وی با ابراز اینکه "قصهها تکراری شدهاند و ما بهدنبال کار متفاوتیم"، افزود: دنبال بازی در نقشی متفاوتیم؛ نقشی که تابهحال کار نکرده باشیم، هرچند از این راه امرار معاش میکنیم اما با مشکلات دست و پنجه نرم میکنیم تا بالأخره جایی و روزی، کاری باب میلمان باشد. عمده قصهها تکراری شدهاند و کارهای تکراری ویژگی و جذابیتی برای بیننده ندارند، باید بهسمت قصههایی برویم که ما را جذب کنند.
بازیگر سریال «تولدیدیگر» به ساخت آثار تأثیرگذار تلویزیون اشاره کرد و گفت: زمانی تلویزیون کارهای پلیسی و خانوادگی روی آنتن میبرد که هرکدام سرمنزل مشخص و فلسفه وجودی متمایزی داشتند؛ برایشان وقت میگذاشتند تا محصولی چون «اغما» تولید شود یا سبکها و مکتبهایی چون «مزد ترس» و «تولدیدیگر»؛ این توجهها و عمق نگاه در فیلمنامه و ساختار کم شده و دغدغه دستاندرکاران در زمان کوتاه رسیدن به آنتن است.
وی با اظهار اینکه "آنقدر دقت و وسواس روی کارها بود که قبل از رفتن جلوی دوربین، روزها تمرین میکردیم"، خاطرنشان کرد: یادمان نمیرود با آن هنرپیشههای قدیمی و قدرتمند، سریالی چون «پهلوانان نمیمیرند» ساخته شد که روزها قبل از جلوی دوربین تمرین میکردیم تا دیالوگها بهتر ادا شوند و مخاطب کار بهتری را ببیند. سالها از آن روز میگذرد و مردم هنوز هم این سریال را دوست دارند و برایشان تازگی دارد. کارها باید پختگی خودشان را پیدا کنند چه قبل از تولید و چه بعد از رسیدن به سرمنزل تولید؛ این اتفاق بر سر ساخت «مزد ترس» هم افتاد که تماشاچی هنوز هم این کار را میپسندد.
اکبری با بیان اینکه "امروز با عدهای بازیگر جوان دیالوگحفظکن مواجهیم"، اضافه کرد: امروز کارگردانان هم جوانان بازیگری را میپسندند که تبدیل به تیپ شدهاند و ژانر و کاراکتر هم فرقی برایشان نمیکند چون شخصیتپردازی در کار نیست. کاراکتر مستقلی وجود ندارد و تجزیه و تحلیلی هم انجام نمیدهند؛ این جوانها انتخاب میشوند، چون خوب دیالوگ حفظ میکنند و هیچ ویژگی خاصی از نظر بازیگری بهمفهوم واقعی در کار اینها نمیبینید، فقط دیالوگ است که همینطوری گفته میشود و خوب حفظ میکنند که شاید وقتشان تلف نشود و روزی 15 دقیقه فیلم بگیرند، عیناً بگویند و بروند و هیچ خلاقیت و حسوحالی در این کارها نمیبینید.
او در پاسخ به این سؤال که چرا آنقدر بازیگران بهدنبال حاشیهاند و برخیشان از دل این حاشیه دنبال خودنماییاند، خاطرنشان کرد: ما واقعاً در آن دورهها و همین الآن، درگیر کار که میشویم خیلی چیزها را فراموش میکنیم؛ از حاشیهها فراریایم و حتی در آن دوره یادم میآید آنقدر از این شهرستان به آن شهرستان و لوکیشنهای مختلف میرفتیم که فراموش میکردیم بچههایمان چگونه بزرگ میشوند؛ الآن نگاه میکنیم فرش قرمز غوغا میکند و این "رد کارپت"های معروف همه را درگیر خودش کرده است و همه میخواهند بروند روی آن فرشها تا مدل و مانکن بشوند؛ تا از طریق بازیگری به مقصود و اهداف دیگری برسند.
بازیگر سریال «پهلوانان نمیمیرند» با بیان اینکه چرا سریالهای آن دوره نوستالژی میشدند، تأکید کرد: سریالهای آن زمان و دوره، نوستالژی این دوره شدند چون تمام ذهن و فکر بازیگر، بازیگری و هنرمندی بود؛ فیلمنامهها با دقت نوشته میشدند؛ یادم میآید سریال «تولدی دیگر» که این روزها از شبکه آیفیلم دوباره پخش میشود قبل از رسیدن به داریوش فرهنگ توسط چندین فیلمنامهنویس مورد بررسی قرار گرفت و حتی خود آقای فرهنگ فیلمنامه این اثر را بازنویسی کرد و بعد همزمان با پیشتولید، با خانم لعیا زنگنه و مرحوم جمیله شیخی و بچهها کنار هم دیالوگ میگفتیم و تمرین میکردیم؛ برایمان مهم بود کجا "آکسان" و "تأکید" روی دیالوگی انجام شود و امروز این چیزها مهم نیست و کسی را نگران نمیکند.
چرا تلویزیون برای سریالهایش رپرتاژ میرود؟
وی با تأکید بر این نکته که کمّیت جای همهچیز را گرفته، افزود: آنقدر به کمّیت پررنگ و گلدرشت توجه میکنیم که برایمان مهم شده بهجای روزی سه تا چهار پلان موفق و درست، بالای 15 دقیقه فیلمبرداری داشته باشیم. خیلی از کارگردانان کاربلد کار میکردند و از کار عجلهای، فشرده و بیدقت هراس داشتند و امروز چندین ماهه حتی سریال ساخته میشود. «روز شیطان» را یادم میآید که بهروز افخمی چقدر با حوصله جلو برد و برایش اهمیت نداشت کار چهزمانی روی پرده برود؛ آن زمان و دوره برای فیلمسازان مهم کار کیفی بود که روی پرده و یا آنتن برود.
اکبری با اشاره به اینکه برخی از بازیگران بر موج حاشیهها سوار میشوند، خاطرنشان کرد: مردم در این فضای مجازی و حاشیهای که بهوجود آمده بسیار علاقهمندند از زندگی خصوصی هنرمندان سر در بیاورند. بعضیها هم تن به این فضا میدهند و دچار حاشیه میشوند. بسیاری دوست دارند بدانند آن بازیگری که قهرمان قصه فلان سریال یا فیلم سینمایی است در زندگی خصوصیاش چه ویژگیهایی دارد؛ برخی از بازیگران ما هم سوار بر موج این حاشیهها، بیشتر از اینکه سرگرم و متمرکز هنرمندیشان باشند به این سبک و سیاق تلاشمیکنند خودشان را مطرح کنند؛ حتی با این موجسواریها وارد سینما میشوند.
این بازیگر سینما و تلویزیون در پاسخ به این سؤال که "خودتان چه نوع فیلم و سریالهایی را میپسندید؟"، خاطرنشان کرد: بهنظر من در وهله اول باید کارها دارای قصه خوب باشند؛ قصه باید پیچیدگیهای خاصی داشته و دارای اوج، فرود و گره باشد؛ داستان باید بتواند بیننده را با خودش درگیر کند و همچنین ساختار خوبی داشته باشد؛ از طرف دیگر، کار خوب حتماً باید توسط تیم حرفهای ساخته شده باشد. بازیهای خوب، دکوپاژ و موسیقی مناسب کمک میکنند تا در نهایت، کار خوبی داشته باشیم؛ چنین کارهایی ارزش نگاه کردن دارند.
وی در خصوص اینکه چرا معمولاً برای کارهای خانوادگی انتخاب میشود، گفت: بعضی بازیگران جنس بازیشان بهگونهای است که بیشتر میتوانند کارهای خانوادگی را بازی کنند؛ بهعکس، برخی از هنرپیشهها برای کارهای اکشن مناسبترند؛ فکر میکنم فیزیک افراد در انتخابشان برای کارهای مختلف اهمیت زیادی دارد؛ البته بازیگران بیشتر انتخاب میشوند تا خود انتخاب کنند؛ کارگردانها بازیگر را بر اساس تیپ و قد و قواره انتخاب میکنند، من هم مثل خیلی از بازیگران در کارهای متنوعی از جمله آثار جنگی حضور داشتهام اما برای کارهای خانوادگی مختلف از جمله اغما، دلنوازان، باغ گیلاس، بوی غریب پاییز، راز ققنوس و خیلی از کارهای دیگر دعوت شدهام.